علی فرنود: یک لغتی دارند این خارجیها، humbling، نه به معنی فروتنی، که به معنی آن تجربهای که آدمیزاد را فروتن میکند. آن آدم گند دماغی که قبل از تجربه فکر میکرد که سلطان جهانش غلام است، بعدش میفهمد که راستش از این خبرها هم نیست. میفهمد که چه چیزهایی در حیطه قدرتش هست و چه چیزهایی در اختیارش نیست. تجربه عوضش میکند، هم خودش را و هم دیدش را به دنیا. بگو جوان بیست و چند سالهای که تازه از دانشگاه فلان با معدل فلان و مدرک فلان فارغالتحصیل شده و همیشه هم احسنت و تبارکالله شنیده و بعد مدام تلاش میکند که بلکه کاری بگیرد و کسی تحویلش نمیگیرد. بعد از مدتها یک نفر میگوید که
محمدرضا شعبانعلی: طی ده سالی که در کنار فعالیتهای فنی و تجاری، به تدریس حوزه های مدیریت اشتغال داشته ام، فرصتهای ارزشمندی دست داد تا به عنوان معلم یا دوست یا مشاور در خدمت برخی از برترین مدیران و کارآفرینان کشور باشم. در تمام این سالها همیشه کتابچه ای دارم که داخل آن در مورد کارآفرینی در ایران – بر اساس گفته های کارآفرینان – مینویسم.
این مطالب حاصل یک کار سیستماتیک علمی نیست و به همین دلیل، تا کنون این نوشته ها را منتشر نکرده ام. اما از آنجا که این مطالب حاصل گفتگو و گپهای دوستانه و صادقانه با بیش از ۲۰۰ کارآفرین برتر کشور است همیشه میتواند در ذهن ما ایده هایی در خصوص کارآفرینی ایجاد کند. من معمولا در ارائه خدمات مشاوره به شرکتها و سازمانهای نوپا از این دفترچه استفاده میکنم و تا کنون نتایج آن رضایتبخش بوده است.
دیشب در حال خواندن کتاب «Illusion of Entrepreneurship» بودم که تحقیقاتی در خصوص کارآفرینی را در آمریکا و برخی کشورهای دیگر ارائه کرده بود. برایم جالب بود تقریباً تمام مطالبی که من در یادداشتهای خودم در مورد کارآفرینان ایرانی داشتم، در تحقیقات اسکات شین هم آمده بود. احساس کردم شاید زمان آن رسیده باشد که برریسهای خودم را – نه به عنوان یک تحقیق علمی به معنای دانشگاهی آن، بلکه به عنوان جمع بندی گفتگو با تعداد زیادی از مدیران کارآفرین این کشور – در قالب ده نکته در حوزه کارآفرینی در اینجا ارائه کنم:
ادامه مطلب ...
مکررا، از مفاهیمی نظیر رشد اقتصادی و اقتصاد مقاومتی صحبت میشود، ولیکن درحوزه اقدام و عمل پای اقتصاد میلنگد. بخشی از عدم توفیق، ناشی از فقدان درک صحیح ازشرایط اقتصادی ایران توسط عامه مردماست. در نوشته ذیل تصویری ازاقتصادایران ارائه مینمایم، که امیدوارم مفید باشد.****
فرض کنید، که شما مدیر یک بنگاه اقتصادی در یک دهکده با 80 نفر جمعیت هستید. در نتیجه فعالیتهایی که در این بنگاه انجام میشود، سال گذشته حدود 400 هزار دلار انتفاع برده اید، به این انتفاع، که شامل حقوق کارکنان و سود شما میگردد، درسطح ملی تولید ناخالص ملی یاgdpگفته میشود (البته در سطح ملی باید همه اعداد در یک میلیون ضرب شوند). در نتیجه بطور متوسط هر یک از اهالی دهکده شما حدود 5 هزار دلار در سال 1394 دریافتی داشته است، ولی در واقع این عایدی به همه بصورت یکسان نرسیده، بعضی بیست برابر بیشتر از برخی گرفته اند!
مدیر شرکتی روی نیمکتی در پارک نشسته بود و سرش را بین دستانش گرفته بود و به این فکر میکرد که آیا میتواند شرکتش را از ورشکستگی نجات دهد یا نه. بدهی شرکت خیلی زیاد شده بود و راهی برای بیرون آمدن از این وضعیت نداشت. طلبکارها دائماً پیگیر طلب خود بودند. فروشندگان مواد اولیه هم تقاضای پرداخت بر اساس قرارداهای بسته شده را داشتند.
ناگهان پیرمردی کنار او روی نیمکت نشست و گفت: "به نظر میاد خیلی ناراحتی."
1ـ همیشه در ردیف های جلو بنشینید.
2ـ نگاه کردن به چشمان دیگران را تمرین کنید.
عدم نگاه به دیگران 2معنا دارد:
الف: احساس گناه در برابر او
ب:احساس ضعف وناتوانی در برابر او